بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

دختر بی همتای ما

روزهای تابستونی بنیتا ناز

1393/4/19 12:48
نویسنده : مامان گل ناز
789 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم ،دختر نازم که هروز شیرین تر از روز قبل می شی و دیگه واقعا الان دوست دارم توی همین سن بمونی و زود بزرگ نشی از بس که ماشالا دوست داشتنی و خوشمزه شدی....دخترم کم کم داری همدم مامانی می شی باهم بیدار می شیم باهم می خوابیم باهم خونه تمییز می کنیم باهم مامان بازی می کنیم و کلا خیلیییی باهم وقت می گذرونیم و البته اگه این تکنولوِِژی هایی مثله وایبر و لاین و....نبود که بهتر بود چون تا می بینی من سرم تو گوشی یا تبلته سریع قاطی می کنی عروسکاتو گاز می گیری یا می زنیشون که من بفهمم باید در خدمت شما باشم رییس!

عزیز مامانی تو خیلی بچه ها رو دوست داری و وقتی می ریم پارک بیشتر از اینکه بازی کنی همش به بچه ها و بازی هاشون نگاه می کنی و من به بابایی گفتم شاید خوب باشه بذاریمت مهد کودک تا در طول روز دو سه ساعت اونجا با بچه ها سرت گرم باشه و انرژیت هم تخلیه بشه ...به خاطر همین همش در وصف مهد کودک برات قصه می گفتم که بچه ها اونجا باهم بازی می کنن ،نقاشی می کشن و خوراکی می خورن و تو خیلی خوشت اومده و روزا کیفتو می ندازی کولت و می گی می خوام برم مهد کودک و من مطمئنم اگه بری مهد خیلی راحت باهاش کنار می یای و بهونه گیری نمی کنی اما هرچی فکرشو کردم دیدم واقعا اصلا دلم نمی یاد حتی لحظه ای بهش فکر کنم که الان بذارمت می ترسم بچه ای اونجا اذیتت کنه و من نفهمم یا مربی دعوات کنه و به من نگی به خاطر همینا می گم بی خیال تو خونه تنها بازی کنی بهتر از اینه که من دلشوره داشته باشم تا یکم بزرگ تر بشی و از پس کار خودت بربیای!!

دختر قشنگم باباجون علی با دست خودش یه تاب برات درست کرده و گذاشته توی حیاط خونشون که هروقت می ریم اونجا بازی کنی ..خیلی قشنگه و البته ماهم سوارش می شیم و کلا به اسم تو و به کام ماهاست!!توهم هروقت بابا رو می بینی می گی باباجون برام تاب درست کردی ؟!دستشون درد نکنه

بنیتا جووونم این روزا عاشق شهربازی شدی و هروقت می گیم بنیتا کجا بریم می گی شهر عجایب ..البته همیشه وسط هفته ها اونم آخروقت می ریم که شلوغ نباشه تا دخترم راحت بتونه با هر وسیله ای که دوست داره زود بازی کنه برعکس چندماه پیش که تا سوار هرچیزی می شدی گریه می کردی الان دم به گریه از اونجا می یای بیرون !!

اینم از عکسها:

تاب باباجووونی!

شبی در شهر عجایب

*****

هیچ گاه

برای دیدارت

زمان تعیین نمیکنم...

شاید ساعت حسادت کند و خواب بماند...

پسندها (7)

نظرات (9)

مامان فتانه
21 تیر 93 10:41
عزیزم عجب تاب قشنگی....چه عکس های نازی
مامان گل ناز
پاسخ
ممنون خاله جونم
مامان الهام
21 تیر 93 10:44
مامان ثمین
24 تیر 93 9:47
ای جااااااااان. چه حالی میده تاب بازی.دست باباجون درد نکنه. عزیزم ثمین هم عاشق شهر عجایبه، عجیییییییب!!!! هر روز عکساشو تو موبایلم میبینه میگه بریم اونجا. اونجا موقع بازی هم مثله بنیتا جون همه حواسش به بچه هاست!(این رو از رو عکس آبپاشی گفتما!!) بوووووووووووووووس برای بنیتا جون و مامان گل ناز جون.
مامان گل ناز
پاسخ
ممنون خاله جونم آخی پس ثمین جونم عاشق شهر عجایبه جالب می شه یکبار همدیگه رو ببینیم البته شما ما رو زودتر می شناسین فکر کنم از ظرف ماهم کلی بوووووووووس برای شما
مامان امیرصدرا
26 تیر 93 14:01
سلام دوست خوبم خدا حفظش کند خوشحال میشم به من هم سربزنید
مامان گل ناز
پاسخ
سلام گلم...ممنون حتما
پگاه مامان آرتین
31 تیر 93 9:05
ماشالا خانم شده.روز به روزم نازترمی شه.ببوسش مامانی
مامان گل ناز
پاسخ
ممنون خاله جوووونم خیلی محبت دارین
مامان زهرا
2 مرداد 93 13:22
عزیزم چقدر ناز و خانم شدی همیشه از مدل موهای خوشگلت خوشم میاد بنیتا جوووووونم
مامان گل ناز
پاسخ
مرسی خاله جونممممم خیلی لطف داری خاله خوبم
محبوبه مامان الینا
12 مرداد 93 12:44
نازی خوشگل خاله
مامان گل ناز
پاسخ
مرسی خاله جوونم