بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

دختر بی همتای ما

اولین پست سال 95 ....

1395/2/8 1:52
نویسنده : مامان گل ناز
927 بازدید
اشتراک گذاری

بنیتای ناز مامان سلام...دختر قشنگم که به چشم برهم زدنی بزرگ و بزرگ تر شدی و خداروشکر الان یک دختر چهارساله مهربون و شاد و پر از انرژی هستی که برای داشتنت هرچه قدر هم خدا رو شکر کنم بازم کمه

این اولین پست من بعد از مدتها توی وبلاگ پر از خاطره های کودکیته ...درسته دیگه مثله سابق بهش سر می زنم و زود به زود مطلبی نمی ذارم اما خیلی برام با ارزشه و دوست دارم زمانی برسه که خودت بتونی دل نوشته های مامانی رو که با عشق برات اینجا به یادگار گذاشته بخونی و لذت ببری همون طور که گاهی خودم دلم می خواست جایی بود که می تونستم توش خاطرات روزهای کودکی خودم رو با اشتیاق بخونم...

امسال فروردین 95 برای ما با مسافرت شروع شد از دو روز قبل از سال تحویل رو خونه تهران با مامان جون و باباجون و عمه بودیم تا روز سوم عید که به همراه خانواده من و خانواده عمه الهه من رفتیم شمال که اون چهار شب واقعا بهمون خوش گذشت و شماهم که با سپهر جون با هم کلی آتیش سوزوندین و شیطنت کردین و بعد هم دوباره اومدیم تهران و تا روز یازدهم فروردین اونجا بودیم و من تازه خریدهای لباس عیدمون رو توی اون چند روز انجام دادم ! برای سیزده به در هم اومدیم اردستان و در کنار باباجون اینا و عموهای مهربون بابا امیر کلی خوش گذروندی و به این ترتیب بعد از حدود 16 روز برگشتیم سر خونه و زندگیمون ...

قبل از عید من و خاله هانی شما و سپهر جون رو شهر کودکانه ثبت نام کردیم و شروع کلاسهاتون از 16 فروردین بود  که سه روز در هفته تا پایان شهریور اونجا باید برید که خداروشکر خیلی محیط عالی و با نشاطی هست و با شوق می رین سر کلاس

سالروز تولدت هم 24 فروردین بود که چون وسط هفته بود بیست و ششم برات جشن تولد گرفتیم که برای رسیدن جشن تولدت از یک هفته قبل هروز منتظر بودی که شبش برسه و همش می پرسیدی چندتا دیگه باید بخوابم تا تولدم بشه ...امسال تم تولد گل دخترم زنبور بود که خداروشکر در کنار مهمونای عزیزمون بسیار خوب و شاد برگزار شد و شما اون شب کلی با لباس زنبوریت کیف کردی و مانور دادی

بعد از اینکه برنامه ها و کارهای تولدت تموم شد شروع کردم به تحقیق و پرس و جو راجع به پیش دبستانی خوب برای شما که در نهایت تصمیم گرفتیم بذاریمت پیش دبستانی ملل که یک روز هم برای مصاحبه رفتیم که قبول شدی و بعدش هم محیط رو از نزدیک دیدی و وقتی خودت هم علاقه ات رو به اونجا نشون دادی قرار شد همین روزا ثبت نامت کنیم تا انشالا از مهرماه وارد مقطع پیش دبستانی یک بشی ..

دختر نازم علاقه زیادی به خوندن کتاب داستان داری و هرشب هم قبل از خواب برات کتاب می خونم و تو  انقدر خوب و بادقت گوش می کنی که بعد از چندبار شنیدن خودت کتاب رو از حفظ می خونی مخصوصا کتابهایی که به صورت شعر نوشته شده رو خیلی دوست داری و بهترین شنونده قصه هات بابا امیره که وقتی می خوابه می ری کنارش و کلی کتاب داستان براش می خونی  دختر مهربونم... عزیزدلم خیلی زیاد دوستت داریم و بهت افتخار می کنیم گل قشنگم..

و حالا چندتا عکس از تولد 4 سالگی بنیتای نازم

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)