10 ماهگی بنیتا عسل
دختر ناز و قشنگم امروز تو دهمین ماهگرد تولدت رو پشت سر گذاشتی و این یعنی دیگه بزرگ شدی و به جمع دو رقمی ها پیوستی عزیز دلم!!
بنیتا نفسم از زمانی که به دنیا اومدی و با اومدنت رنگ تازه ای به زندگی مون دادی تمام لحظات باتو بودن برای ما شیرین بود ولی شاید به جرات بتونم بگم این ماه یکی از بهترین روزهایی بود که باتو گذروندیم..چون توی این ماه انقدر شیرین کاری های جدید از خودت نشون دادی و مارو سرگرم کردی که اصلا نفهمیدیم زمان چه جوری برامون گذشت!
واقعا حیف که برای ثبت این لحظه های زیبا فقط نوشتن کفایت نمی کنه و من دوست داشتم می شد تمام این روزهارو به صورت تصویری ثبت می کردم تا خودت وقتی بزرگ شدی ببینی چه دلبر شیرینی بودی عشق مامان..
روزهای قشنگ ماه دهم گل دخترم به این ترتیب گذشت که:
در اولین روزهای این ماه خودت پستونک رو ترک کردی و دیگه حاضر نشدی حتی در خواب هم بمکی
عاشق دالی بازی هستی و تازگی ها خودت پتو یا لباستو می کشی رو سرت و وقتی می یاری پایین می گی دا و ما رو به بازی دالی موشی دعوت می کنی
دو هفته ای بود داشتی بای بای کردن رو یاد می گرفتی و الان با دو دست کوچولوت باهامون بای بای می کنی
با وجود لثه متورم همچنان اثری از دندون نیست و من دوباره توهم زده بودم که دندون خوشگلت داره در میاد !
تا چند وقت پیش از دیدن غریبه ها نگران می شدی و می زدی زیر گریه ولی الان دیگه خداروشکر اصلا غریبی نمی کنی و با همه زودی دوست می شی
دو سه شب پیش بوس کردن رو یاد گرفتی ولی فقط بلد بودی صداشو دربیاری اما امشب برای اولین بار وقتی عمو حشمت بهت گفت بنیتا عمو رو بوس کن با لبای خوشگلت لپ عمو رو بوس کردی و ما نزدیک بود درسته قورتت بدیم !!جالبه که خودت به ذوق و شوق ما با تعجب نگاه می کردی
توی این ماه خیلی صداهای جدید از خودت در می یاری و هرچیزی رو که ما می گیم دوست داری تکرار کنی
تازگی ها یک اداهای بامزه ای در می یاری که نمی دونم این کارها رو دیگه از کجا یاد می گیری مثلا وقتی کار بدی می کنی و می خوام دعوات کنم دو تا دستت رو به نشونه تسلیم می بری بالا و تکون می دی و می خندی که من یادم بره چی کار کردی !
خلاصه که ملوسکم هرچی از شیرینی هات بگم کم گفتم ..امیدوارم همیشه مثله این روزها شاد و سلامت زندگی کنی دختر نازم
اینم چندتا عکس از ماه دهم بنیتا گل خونه
10 ماهگی مبارک عروسک کوچولوی مامان و بابا