توهم یا واقعیت؟!
سلام عشق مامانی..می دونی امروز که داشتی برام از ته دل و با دهن باز می خندیدی و منم داشتم مثله همیشه لثه هات رو چک می کردم ببینم خبری از دندون هست یانه یه دفعه دیدم لثه کوچولوت یه ذره برآمدگی داره و وقتی دست کشیدم روی لثه ات حس کردم یه کم زیرش سفته ..منم که چندماهه منتظر همچین صحنه ای بودم کلی ذوق کردم و زودی به بابایی ت زنگ زدم و جریانو گفتم...ولی می دونی چیه بابا زود گفت حیف دلم خیلی برای خنده هاش با اون لثه های بی دندونش تنگ می شه ...منم فکر کردم واقعا هم همین طوره ها! آخه خندیدنت حتی جیغ زدنت وقتی دندون نداری خیلی بامزه ست و دل آدمو می بره..
دختر نازم شاید این آخرین روزایی باشه که بدون مرواریدای کوچولوت واسمون می خندی..ولی خب کاریش نمی شه کرد بالاخره توهم باید بزرگ بشی و ما که نمی تونیم واسه دل خودمون بخواییم تو همیشه نی نی کوچولو بمونی عسلم!!
حالا باید منتظر بمونم ببینم آیا اصلا این برآمدگی لثه خوشگلت به این زودی قراره دندون بشه یا که من باز توهم زدم ؟؟!!!
حالا چندتا عکس از بنیتا بی دندون
فدای خنده های عسلی ات بشه مامان