شیرین کاری های عروسک کوچولوی خونه
بنیتای عزیزتر از جونم ... این روزا به قدری کارات و حرفات شیرین شده که گاهی باورم نمی شه نوزاد ساکت و آروم دیروز همین دختر کوچولوی شیطون و بانمک امروز منه
عزیز دلم از وقتی 18 ماهت تموم شد ، انگار یک دفعه عاقل تر و فهمیده تر شدی و صد البته شیرین تر و خواستنی تر از قبل! به همین خاطرم تصمیم گرفتم توی این پست از کارای بامزه ای که می کنی و حرفای خوشگلی که می زنی بنویسم به این امید که روزی خودت اینا رو بخونی و ببینی چه قدر شیرین بودی مثله عسل
قربونت برم این روزا عاشق بازی های هیجانی هستی ..عاشق اینی که دنبالت بدویم و تو فرار کنی و بری قایم شی..یه روز که داشتم تکه های نون رو با جارو شارژی برمی داشتم دیدم داری با هیجان بهش نگاه می کنی و منم گذاشتم دنبالت و تو به قدری از این بازی خوشت اومده که هربار توی خونه جارو دستم باشه بلا استثناء باید یک دور این بازی رو انجام بدیم ..جالبه که توی خونه باباجونت هم تا جاروشارژی شون رو می بینی با بابام این بازی رو میکنی و کلی هیجان زده می شی و می خندی...یه بازی هیجانی دیگت هم اینه که با بابا امیر توی تخت خواب لابلای پتو قایم میشی و بابایی هی می گه بنیتا نیست و تو اون زیر از خنده غش می کنی و من مثلا هی دنبالت می گردم ..حالا دیگه کلمه نیست رو یاد گرفتی و توی دنبال بازی هامون دستات رو می ذاری روی چشمت و می گی نیست
عسلم تازگی ها جمله تموم شد رو یاد گرفتی..توی ماشین تا آهنگ قطع می شه یا وقتی عمو پورنگ می بینی و شعرش تموم می شه، دستات رو باز می کنی و با اون صدای خوشگلت می گی تموم شد ..چندروزه وقتی می رم توی تخت و تو خوابت نمی یاد ، می یای دستم رو می گیری و مدام می گی مامانی پاشو ! می گم پاشم چی کار کنم می گی نی نی یعنی بیا نی نی بازی !وقتی با عروسکات بازی می کنی باهاشون حرف می زنی به همشون هم می گی نی نی جون ..مثلا روی صندلیت می شونیشون و می گی نی نی جون بشین..وقتی روی بالش می ذاریشون می گی نی نی جون آبید
عشق مامانی نقاشی رو خیلییی دوست داری و در طول روز چندباری دفتر و مداد رنگیت رو می یاری و بهم می گی نناشی.. از همه بیشترم دوست داری برات بادکنک بکشم در رنگهای مختلف!یه روزم دیدم صدات نمی یاد و قتی اومدم بالای سرت دیدم رفتی سراغ مدادهای آرایش من و حسابی باهاشون توی دفترت خط خطی کرده بودی تا منو دیدی با ذوق می گی نناشی و می خندی !!!!
علاقت به دوربین و گوشی خیلی زیاده..جوری که دیگه نمی تونم یه عکس درست و حسابی بدون اینکه تار بشه ازت بگیرم ،تادوربین رو می بینی می گی عسک نی نی و می یای طرفش و به همین خاطر عکسات نسبت به ماههای قبل خیلی کم شده..گوشی و تبلت هم که جزو اسباب بازی هات به حساب می یان و اتفاقا خیلی هم حرفه ای با صفحه لمسی کار می کنی !!به خاطر در امان بودن این وسایل از دست تو برات یک گوشی اسباب بازی موزیکال خریدیم که اصلا ازش خوشت نیومد و حتی بهش نگاهم نمی کنی
این روزا وقت آزاد برای خودم ندارم ..از بس که دوست داری هرجا هستم بیای و کنارم باشی..واسه همین به روز کردن وبلاگت هم جز کارای سختیه که باید وقتی خوابی انجام بشه مثله الان که ساعت چهار صبحه و من به جای استراحت ..به عشق تو از تو می نویسم دلبندم
قربونت برم با این خنده ات موش کوچولو
یک روز بهت یه کاسه ژله دادم وقتی اومدم دیدم به چشم برهم زدنی همه رو دادی فرش بخوره!
عاشقتمممم نفسم