نهمین ماهگرد تولد بنیتا
دختر بی همتای مامان و بابا ،بنیتای نازم امروز نهمین ماهگرد تولد زیبای توست..
امروز نهمین ماهیه که سه تایی شدیم ،مثله اون 9 ماهی که دوتایی بودیم ..یادت که نرفته؟!تو نی نی تو دلیه مامان بودی و عشق بابا.. ولی انگار این 9 ماهی که تو به جمعمون پیوستی خیلی سریع تر از اون روزایی گذشت که چشم انتظار اومدنت بودیم. شاید به خاطر اینه که انقدر وجود دوست داشتنی تو مارو سرگرم خودش کرده که دیگه گذر روزها و ماهها رو متوجه نمیشیم.
عسل مامانی توی این ماهی که گذشت خیلی به توانایی هات اضافه شده و تلاشت برای شناخت محیط اطرافت و یادگیری چیزهای جدید خیلی بیشتر از ماههای قبل بود.یک سری از کارهایی که این ماه موفق به انجامشون شدی رو برات می گم:
توی این ماه تونستی وقتی چهار دست و پا می ری بعدش خودت بشینی
با کمک وسایل خونه می تونی بایستی ولی به خاطر همین موضوع کارات خیلی خطرناک شده و اگه ازت غافل بشیم همش سرت به میز و صندلی و.. می خوره و دردت می گیره ..واسه همین دیگه باید بیشتر از قبل مراقبت باشیم.
توی این ماه تونستی بالاخره بعد از مدتها تلاش دس دسی رو حرفه ای انجام بدی !
شب بیداری هات از وقتی پیش خودم می خوابونمت خیلی بهتر شده
این ماه هم از دندون خبری نبود ..پس کی می خوای از این مرواریدای خوشگلت رونمایی بکنی ملوسکم؟
خوراکی های جدیدی که امتحانشون کردی هم عبارتند از خرما ، حریره پسته و بعضی غذاهای خودمون که ادویه کمی داره مثله قورمه سبزی و عدس پلو و کته با مرغ که یه کوچولو خوردی و خیلی پسندیدیشون!
لغات جدیدی هم یاد گرفتی مثلا وقتی دردت می یاد یا خسته ای همش می گی اٍبووو ! یا وقتی چیزی رو دست ما میبینی و می خوای با یه لحن قشنگی می گی اده و چندتا کلمه دیگه که هنوز برام نامفهومن! قربون صدای ظریف دخترونت بره مامانت
توی این ماه خیلی به من وابسته شدی و همش دوست داری از سر و کول من بالا بری و خودت بچسبونی بهم فدات شم!
خلاصه که خیلی بامزه و خوردنی شدنی ..حالا دیگه بهترین لذت ما تو خونه دیدن این موجود کوچولوی دوست داشتنییه که واسه خودش بازی می کنه و هرجا می ری چهاردست و پا آروم آروم می یاد و پشت سرت سبز می شه!
اینم عکسای ماه نهم جوجه کوچولو: