هفتمین ماهگرد تولد بنیتا خانومم
بنیتا کوچولوی مامانی امروز هفتمین ماه زندگی قشنگت رو پشت سر گذاشتی و وارد ماه هشتم شدی..
دختر نازم دیگه وجود شیرینت کاملا توی خونه حس می شه چون دیگه حالا با زبون خودت مارو صدا می کنی و هرجا می ریم با نگاه قشنگت مارو دنبال می کنی ، با روروئکت به هر جایی دلت بخواد سرک می کشی و وقتی باهات بازی می کنیم کلی ذوق می کنی و با خنده های بلند رضایت خودت رو نشون می دی و اگه حس کنی که تنهات گذاشتیم جیغ و داد راه می ندازی که برت داریم.
کارای شما در ماه هفتم از این قراره :
بدون کمک می تونی بشینی و واسه خودت سرگرم بازی باشی
با غلت زدن به هرجا بخوای می ری و جالب اینکه بعد از مدتها تلاش دقیقا دیشب شروع کردی به سینه خیز رفتن اونم چندین متر!!
آب خوردن رو خیلی دوست داری و شیشه شیرت رو خودت تنهایی می تونی بگیری و باهاش آب بخوری
عاشق حمومی و اگه ساعت ها آب بازی کنی خسته نمی شی
خوش غذا هستی و تا حالا فرنی ،حریره بادوم ، شیر برنج ،سرلاک ،سوپ و آب لیمو شیرین خوردی و دوست داشتی
قطره های آهن و ویتامینت رو راحت می خوری و مامانی رو سر خوردن آهن اذیت نمی کنی.
توی این ماه یک هفته ای هم تهران بودیم و مثله همیشه خوش مسافرت و خوش خنده بودی گل قشنگم.
اینم چندتا عکس دختر نازم در این ماه :
مامانی جونم خدارو شکر می کنم که تورو دارم فرشته کوچولوی مهربون