سفر به تهران و 3 تا دندون جدید!
بنیتا جووونم من و تو و بابا امیر روز پنجشنبه وقتی شما یک سال و دو هفته ات بود رفتیم تهران تا هم یک حال و هوایی عوض کنیم و هم چندتا کار کوچیک داشتیم انجام بدیم..همون شب که رسیدیم اول رفتیم خونه عمو نصرت باباییت و اونجا کلی سورپرایز شدیم چون عمو اینا برات یه کیک خوشگل و کادو یک سکه پارسیان به مناسبت تولدت خریده بودن ..اون شب خیلی خوش گذشت و ما همون جا خوابیدیم و فرداش بعد از ناهار رفتیم خونه خودمون..
اینم عکس کیک تولدت که تو به جای فوت کردن شمع همش می خواستی بهش دست بزنی و آخرم انگشتت سوخت و گریه کردی!
یه روز هم سه تایی رفتیم خیابون بهار تا برای شما کفش بخریم و از تعجب نزدیک شاخ دربیاریم ..چون قیمت همه وسایلی که برای سیسمونی خریده بودیم تقریبا 3 برابر شده بود
اینم عکس کفشات خوشگل من
چند سری هم رفتیم مرکز خرید بوستان که نزدیکمون بود و یک بار هم شمارو بردیم پارک بازیش که زیاد خوشت نیومد و به جای بازی کردن همش نق می زدی و می خواستی از اونجا بریم
یه روز هم که داشتم بهت ناهار می دادم دیدم یه صدای تیکی از لثه بالاییت می یاد که تا دهنتو باز کردم دیدم بله یه دندونای بالا کامل از لثه اومده بیرون و بغلیش هم نیش زده و تازه دندون پایینیت هم در حال دراومدنه و کلی خوشحالی کردم هم بابت دندونای جدید و هم اینکه دختر گلم بدون اینکه اذیت بشه داره تند تند دندون در میارهمبارک باشه گل قشنگم
دختر نازم نزدیک خونه مون یه امامزاده هست که محوطه خیلی با صفایی داره و پر از دار و درخت و حوضچه ست که تو عاشق این حوض و فواره هاش بودی و تا می رفتیم اونجا از کنار اونا تکون نمی خوردی و همش دوست داشتی آب بازی کنی
این تلفن رو هم عمه مامانی وقتی یک شب دعوت بودیم خونشون بهت هدیه دادن که توهم خیلی دوستش داری
و در آخر هم جمعه برگشتیم اصفهان و تو از دیدن مامان جون و باباجونا بعد از یک هفته کلی ذوق کردی و می خندیدی.. انگار دلت خیلی تنگ شده بود عسلم!!