بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

دختر بی همتای ما

اولین مسافرت طولانی بنیتا

1391/6/1 22:25
نویسنده : مامان گل ناز
551 بازدید
اشتراک گذاری

بنیتا گلم ..

تو در دومین روز از ماه پنجم زندگیت به اولین مسافرت طولانی زندگیت رفتی. فردای روزی که واکسن چهارماهگیت رو زدیم ما به همراه خانواده باباجون رحمت ، عمو حشمت و عمو نصرت رفتیم شمال ویلای عمو نصرت تو جاده آمل. مامانی تو شب اول به خاطر واکسنت پات درد می کرد و زیاد حوصله نداشتی و از همه غریبی می کردی و من خیلی نگران بودم که نکنه تا آخرش همین طور بد اخلاق باشی..ولی خدارو شکر از فردا صبحش که از خواب پاشدی مثل همیشه خوش خنده بودی و تا روز آخر هم اصلا ناراحتی نکردی و این سبب شد به ما خیلی خوش بگذره..

بنیتا توی این مسافرت خیلی دلبری کردی و با خنده های با مزه ات حسابی همه رو سرگرم خودت کردی..مخصوصا خانواده عمو حشمت که تورو خیلی دوست دارن ..توهم خیلی عمورو دوست داری و از بازی هایی که باهات می کرد خیلی هیجان زده می شدی و خنده های بلند با مزه ای می کردی ..

عمر و نفس بابا و مامان ...به وجودت افتخار می کنیم . تو با رفتارت کاری کردی که ما اصلا فکر نکنیم بچه دار شدن باعث شده ما تو زندگی محدود بشیم.. بلکه بر عکس حالا به خاطر شیرین کاری های تو هم که شده همه می خوان بیشتر با ما رفت و امد داشته باشن عزیزم!!

قربونت برم ایشالا همیشه خوش سفر باشی و بتونی جای جای کره زمین رو از نزدیک ببینی و لذت ببری...

اینم دو تا عکس از سفرت به شمال :

 

دخترم رو دست مامان جونش داره از اون بالاها منظره زیبای روستای چلاو رو میبینه و لذت می بره!

 

این جاهم بغل باباجون پایی به دریای خزر زدی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علی
31 شهریور 91 16:55
عجب جائیه!!!


جای شما خالی بود