بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

دختر بی همتای ما

100 روزگی گل خانوم

 دختر قشنگم .. عروسک کوچولوی خونه ! امروز صدمین روز تولد توست ... و این یعنی صد روز از خلق تو نازترین گل هستی گذشت و من بر خود می بالم که خداوند بزرگ مرا لایق مادری تو فرشته ی پاک و مهربانم دانست . دختر بی همتای مامان و بابا .. صد روزگیت مبارک. به امید صدمین سال پر عزت و با افتخار عمرت .
30 تير 1391

سومین ماهگرد تولد بنیتا گل

بنیتای عزیز و بلکه بهتره بگم عزیز تر از جان ما تو امروز سومین ماه بودنت در این دنیا را پشت سر گذاشتی و ما به این امید که تو با ما هستی به گونه ای متفاوت از سال های پیش زندگی کردیم..چنان که حالا دیگر زنده بودن را با تو خواسته ایم و بی تو دیگر حتی ثانیه ای را تاب تحمل نیست. میوه ی دل مامان ، تو در این ماه خواستنی تر از قبل شدی و با مهربانی ات ، معصومیتت و لبخندهای دلنشینت خستگی را از تن ما ربودی و جانی تازه به زندگی بخشیدی.. عزیزکم تو در ماه سوم : شروع به غلت زدن کردی با صدای بلند چندین بار خندیدی   تمام شب را خوابیدی  و عاشق خوردن انگشت شستت شدی   عکسای نازنینم در ماه سوم :   ...
24 تير 1391

دو ماهگی بنیتا جونم

بنیتای عزیز ما و بلکه بهتره بگم دختر عزیزتر از جان مامان و بابا ، تو امروز آخرین روز از ماه دوم زندگیت رو پشت سر گذاشتی و فردا وارد ماه سوم از عمر قشنگت می شی. عزیز دلم ! هرچی از خوبی های تو بگم کم گفتم ، چون تو به واقع یک فرشته کوچولوی دوست داشتنی هستی ..هدیه ای بی نظیر از خدای مهربون و بزرگوار. دخترم توی مدت این دو ماه شاید کمتر از تعداد انگشتان دست ، صدای گریه ات رو شنیدیم و بیشمار شاهد لبخندهای شیرینت بودیم که با هر خنده ت امیدی تازه برای زندگی به ما بخشیدی. در این دو ماه کمتر شبی بوده که بیخوابی کرده باشی و در عوض همیشه خیلی راحت و بدون اینکه منو اذیت کنی به خواب رفتی و صبح با لبخند همیشه دلنشینت بیدار شدی عزیز مامان. ب...
24 خرداد 1391

اولین گردش بنیتا خانوم

  بنیتا جونم .. عمر و نفسم .. اولین تفریحی که تو زندگیت رفتی روز پنجشنبه ١٨/٣/١٣٩١ بود که ما به همراه باباجون رحمت و مامان جون فریده و عمه محدثه رفتیم گلپایگان و شب هم همون جا خوابیدیم و فرداش هم از خوانسار دیدن کردیم . خیلی بهمون خوش گذشت و تو انقدر خانوم بودی که منو به مسافرت های بیشتری امیدوار کردی! تازه یه چیز جالب این بود که با وجود سن کمت اولین خنده های صدا دارت رو کردی ..الهی قربون اون لثه های بی دندونت بشم وقتی از ته دل می خندی ...
20 خرداد 1391

شناسنامه دار شدن دخترم

دخترم تو امروز رسما جزو هفتاد و چند میلیونی شدی که در ایران زندگی می کنند!! اسمت را بنیتا گذاشتیم ..به معنای دختر بی همتای من امیدوارم از اسمت در آینده خوشت بیاد و همانند معنی آن ، همیشه در همه مراحل زندگیت بی مثال و تک باشی.   اینم عکس کیکی که بابایی به مناسبت شناسنامه دار شدنت گرفت :   ...
26 فروردين 1391

روز به دنیا اومدن بنیتا گل

امروز زیباترین روز زندگیم بود ...روزی که هرگز از خاطرم نمی ره و همیشه تک تک لحظه هاش برام یادگاری می مونه. ساعت ٦:٣٠ دقیقه صبح بود که همگی رفتیم به سمت بیمارستان.من با وجودی که دیشب اصلا نتونسته بودم از استرس و هیجان بخوابم خیلی سرحال بودم و فکر اینکه فرزندم رو بعد از ٩ ماه انتظار قراره ببینم از خوشی لبریزم می کرد. ساعت ٧ صبح بیمارستان بودیم و همون لحظه هم کارای پذیرش رو انجام دادیم و به من گفتند برم کارای قبل از عمل جراحی رو انجام بدم.ساعت ٩ صبح بود که بیهوش شدم و وقتی بهوش اومدم ساعت ١١ بود و من از شدت درد نمی تونستم تکون بخورم و فقط از پرستارا سراغ بچه مو می گرفتم و اوناهم هی می گفتن سالمه ولی من باز نگران بودم.  ساعت...
24 فروردين 1391

تقدیم به فرشته ی در راهم که مشتاق آمدنش هستم

عاقبت در یک شب از شب های دور کودک من پا به دنیا می نهد                                                آن زمان بر من خدای مهربان                                               ...
21 فروردين 1391