بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 7 روز سن داره

دختر بی همتای ما

اندر احوالات روزهایی که گذشت

اول سلام به عروسك خانوم قشنگم كه ماشالا ديگه خانومي شده براي خودش و دوم عذر خواهي براي اينكه خيلي وقته وبلاگش رو به روز نكردم و حتي نتونستم يه سري به وبلاگ دوستاي مجازيش بزنم و از حالشون باخبر بشم ..چون واقعا عکس گذاشتن تو اینستاگرام و ...با موبایل خیلی راحت تره تا وبلاگ که احتیاج به کامپیوتر داره برای عکس گذاشتن...ولی بالاخره دلم نمی یاد اینجا رو تعطیل کنم حتی اگه دیر به دیر بیام!! حالاهم كه اومدم بايد كلي مطلب و خاطرات عقب افتاده رو بنويسم  اول از تابستون شروع کنم و اينكه دوماه مرداد و شهریور ماماني اومده پيشمون با كلي سوغاتي هاي خوشگل مخصوصا واسه شما كه حسابي دوستشون داشتي ..توي اين مدت دوبار مشهد رفتيم و ...
17 آبان 1394

مسافرت شمال

بنیتا جون مامان  سلام...روز دختر با چندروز تاخیر مبارک دختر بی همتای من گل قشنگم  جریان مسافرت شمالمون برمی گرده به ماه تیر که امسال هم مثله سالهاي گذشته چندروز مونده به عيد فطر با خانواده و عموهاي باباراهي سفر شمال و ويلاي عمو نصرت شديم ...با اين تفاوت كه  نسبت به سالهاي پيش هوا بسيار خنك تر و حتي رو به سرد بود كه در اوج گرماي تابستون اون يك هفته ما هواي نسبتا زمستوني رو تجربه مي كرديم ... دخترم يك روز براي ديدن يك آبشار زيبا كه ما تا حالا نرفته بوديم راهي جنگل شديم و ماشالا شما انقدر زبر و زرنگ بودي كه قشنگ پا به پاي ما تو جنگل و از ميون راههاي دشوار گذر مي كردي و اصلا خسته نمي شدي و بعد از كلي پياده روي رسيديم به...
7 مرداد 1394

شرح حال این روزهای ما

بنیتا جون مامانی بعد از مدت ها تصمیم گرفتم به نی نی وبلاگ سری بزنم و تو وبلاگت مطلبی بذارم ..شما ماشالا داری روز به روز بزرگ تر می شی و البته در کنار خانوم تر شدنت شیطنت هات مدلش فرق کرده و اهنوزم مثله سابق توانایی بهم ریختن کل خونه رو در عرض چند دقیقه داری !! دختر نازم دیگه خیلی مستقل شدی ..خودت به تنهایی غذا می خوری ، لباسهات رو عوض می کنی و بدون تذکر من خودت دستشویی می ری ..عاشق کارتون ماجراهای میکی موس ، خرس های مهربون و توت فرنگی کوچولو هستی و تمام سی دی هات رو می شناسی و بلدی بذاری ...توی خونه باهات انگلیسی کار می کنم و توی این حدود یک ماه  50 تا کلمه بلد شدی و خودت هم خیلی مشتاقی همش می پرسی معنی انگلیسی فل...
25 خرداد 1394

مسافرت کیش

دختر خوشگل مامانی هفته گذشته یعنی وقتی شما دقیقا سه سال و دو هفته ات بود من و بابایی طی یک برنامه ریزی چند ساعته تصمیم گرفتیم بریم جزیر کیش ..بنابراین یک تور خوب گرفتیم و برای چهار شب عازم کیش شدیم...این اولین مسافرت شما به کیش و دومین سفر من و بابایی بود که اولیش هم ماه عسلمون بود ! خداروشکر سه تایی خیلی بهمون خوش گذشت و در این چهارشبانه روز هم هوا بسیار خوب بود و هم کیش خلوت بود  و هم هتلمون خیلی تمییز و عالی بود ..شما و بابایی دوروز دریا رفتین و شنا کردین ،یک روزش رو هم کشتی آکواریوم رفتیم که موسیقی زنده داشت و شما کلی دست زدی و رقصیدی و ماهی ها رو از طبقه پایین که شیشه ای بود می شد دید که اولش می ترسیدی و فکر می کردی ماهی ها بهت ...
15 ارديبهشت 1394

سه سالگی مبارک دلبندم

در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست   بنیتا ،دختر بی همتای مامان و بابا امروز سه ساله شدی گل قشنگم ....سه سال از آمدنت به زندگی ما گذشت و در این مدت عشق ما به تو هروز عمیق تر و زیباتر شد ...تا جایی که دیگر حتی تصور بی تو نفس کشیدن محال و بودن در هوایی که نفسهای تو در ان نباشد ناممکن است ...زیباترین گل هستی در باغچه زندگی برایت بهترین تقدیر و خوش ترین روزها را از خدای مهربان آرزومندم ***** ...
24 فروردين 1394

تعطیلات عید نوروز 94

دختر بی همتای مامانی سلام خداروشکر سال جدید با خوشی شروع شد و تعطیلات عید هم در کنار خانواده و دوستان با سلامتی و روزهای خوب گذشت ...به شماهم که کلی خوش گذشت عشقم این تعطیلات امسال موقع سال تحویل خونه بابای من بودیم و در کنار دایی هات سر سفره هفت سین نشستیم   قبل از رفتن هم چندتا عکس از سفره هفت سین خونمون گرفتیم روز اول عید بعد از ظهر هم وسایلمون رو جمع کردیم که با مامان جون و باباجون بریم تهران ...قبلش رفتیم نطنز خونه مادربزرگ بابا امیر برای عید دیدنی که همه فامیل مادری بابا امیر هم اونجا بودن و شب موندیم و فرداش با مامانجون و باباجون رفتیم تهران و تا اخر هفته تهران بودیم خداروشکر خوب بود و بهمون خوش گذشت ...
16 فروردين 1394
1